۱۳۸۶ آبان ۷, دوشنبه

{ أَفَنَضْرِبُ عَنكُمُ الذِّكْرَ صَفْحًا أَن كُنتُمْ قَوْمًا مُّسْرِفِينَ ﴿٥﴾ } صدق الله العظيـــم ..

الإمام ناصر محمد اليماني
17 - 10 - 1428 هـ
29 - 10 - 2007 مـ
۷-آبان-۱۳۸۶ه.ش.
11:12 مساءً
๑•ิ.•ั๑๑•ิ.•ั๑ ✿ ๑•ิ.•ั๑ ๑•ิ.•ั๑
{ أَفَنَضْرِبُ عَنكُمُ الذِّكْرَ صَفْحًا أَن كُنتُمْ قَوْمًا مُّسْرِفِينَ ﴿٥﴾ }
صدق الله العظيـــم ..

بسم الله الرحمن الرحيم
ای محمدی؛ همانا که ما با حدیث پروردگارعالمیان قرآن عظیم با شما محاجه می‌کنیم؛ اگربه شما مجال داده و باب جدال با روایات را برای شما باز کنم؛ با باطل- که خداوند برهانی برای آن نازل نفرموده است- برمن غلبه خواهید کرد. درمورد امام یازدهم که قبل از من بود به شما خبرخواهم داد. ذکر نام ایشان مهم نیست؛ اما آن چه که در مورد ایشان می‌یابم این است که هزار سال قبل از ظهورمن از دنیا رفته یا به قتل رسیده است؛ به این معنی که میان ایشان و من دقیقا هزار سال فاصله است. به نظر می‌رسد ایشان به قتل رسیده باشند ولی می‌ترسم که سخنی از خدا بگویم که حق نباشد. برای همین می‌گویم: هزار سال قبل از دنیا رفته یا به قتل رسیده است به این معنی که بین برانگیخته شدن من و ایشان هزار سال فاصله است جناب محمدی. من جز حق چیزی به شما نمی‌گویم. چنین دریافته‌ام که خداوند هزارسال قبل ذکر را از مسلمانان دور کرد و بیان حق قرآن را ازآنان گرفت چون مردمانی مسرف بودند واز اعتصام به حبل الهی سرباز زده و به دسته‌ها و گروه‌های مختلف تقسیم شدند و ائمه واهل ذکر که اؤلی الأمروملجأ آنان در مسایل بودند را به قتل رساندند. 
تصدیق فرموده خداوند تعالی:{فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ} 
صدق الله العظيم [النحل:43].
{ پس اگر نمی‌دانید از اهل ذکرسؤال کنید.}
و از آن جا که ذکر، قرآن و حجت و مرجع است؛ خداوند آن را از تحریف مصون نگاه داشت تا حجتی نداشته باشید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿٩﴾} صدق الله العظيم [الحجر].
{ ما قرآن را بر تو نازل کردیم و ما هم آن را محققا محفوظ خواهیم داشت.}
ولی می‌بینم مسلمانان آنها را به قتل رساندند و برخی از دنیا رفتند و مردم از امر آنها اطاعت نکردند همان گونه که از فرمان خداوند اطاعت نکردند؛ در حالی که خداوند به آنها خبرداده بود چگونه ائمه خود را که خداوند برای‌شان برگزیده بشناسند؛ کسانی که وقتی علماء در حدیث و روایات دچار اختلاف می‌شدند؛ علم حق را از قرآن برای‌شان استنباط می‌کردند و حق را از باطل- که مخالف آن چه که خداوند در قرآن عظیم نازل کرده است- برای‌شان روشن می‌کردند.
ای محمدی؛ برتوست که بدانی در زمان ظهور کافرترین مردم نسبت به مهدی منتظر؛ اهل سنت و شیعیان هستند. دلیل آن هم این است که به خود جرأت داده‌ و جسارت کرده‌اند تا برمهدی منتظر نامی غیر از صفتش- مهدی منتظر- بنهند. آنها نمی‌توانند از رسول الله حدیثی حقی بیاورند که درآن فرموده باشد نام مهدی منتظر"محمد" است؛ بلکه ایشان فرموده‌اند:[من سماه فقد كفر]
  صدق رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم.
[هرکس نامی برایش قایل شود نسبت به اوکافر می‌شود]
وفرموده است:[يواطئ اسمه اسمي] صدق رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم.
[نام او با نام من هم‌پوشانی و همراهی دارد]
ای جماعت اهل سنت و شیعیان؛ هرچقدر هم ازبیان حق و آیات الهی درعالم وجود(کون)؛ نشانه‌های آشکارو شگفت انگیز برای شما بیاوریم؛ بازهم معنی "التواطؤ" را نمی‌فهمید وبه هیچ وجه نسبت به امر من یقین نمی‌کنید، چون گرفتار فتنه نامی شده‌اید که حق نیست. اهل سنت می‌گویند:
" چگونه او را تصدیق کنیم، درحالی که نام مهدی منتظر "محمد بن عبدالله" است؟" و شیعیان هم می‌گویند:" چگونه تصدیقش کنیم در حالی که نام مهدی منتظر "محمد بن حسن عسکری" است؟"
ای جماعت اهل سنت و شیعیان؛ رضایت شما هدفی است که نمی‌توان به آن رسید؛ رضایت شما برای من اهمیتی ندارد که به خاطر کسب آن به ناحق پیروامیال و خواسته‌های شما گردم و سزاوار نیست جز حق چیزی به خدا نسبت دهم. روح آخرین امام قبل از من -که صلوات و سلام براو باد-هزار سال قبل به نزد پروردگارش رفته است و دلیلش هم این بود که مسلمانان گمراهی را بیش از هدایت دوست داشته و آن را ترجیح می‌دادند و لذا خداوند هزار سال قبل آنها را در تاریکی سرگردان رها کرد و فرقه‌ها وطوائف آنها بیشتر شد وبه احزاب و گروه‌های زیادی تقسیم شدند و خداوند بیان ذکر را از آنان گرفت چرا که مردمانی اسراف‌کار بودند و امامی را می‌خواستند که مسیری طبق خواسته آنان درپیش گیرد و از امیال و هواهای آنان پیروی کند ویا تلاش می‌کردند او را به قتل رسانده یا امامت او بر مسلمین را انکار کنند. خداوند تعالی می‌فرماید: 
{أَفَنَضْرِبُ عَنكُمُ الذِّكْرَ صَفْحًا أَن كُنتُمْ قَوْمًا مُّسْرِفِينَ ﴿٥﴾} صدق الله العظيم [الزخرف].
{آیا این ذکر [= قرآن‌] را از شما –هزار سال-بازمی‌گیریم به خاطر اینکه قومی اسرافکارید}
و معنی فرموده خداوند تعالی:{أَفَنَضْرِبُ عَنكُمُ الذِّكْرَ صَفْحًا}،
والإضراب(بازگرفتن) از خداوند است که ارواح اهل ذکر را بالا می‌برد ومردم کسی از علمای امت که از ائمه باشند را پیدا نمی‌کنند تا در مورد "بیان ذکر حکیم" از او سؤال کنند چرا که مردمانی اسراف‌کارهستند که گمراهی را به هدایت ترجیح داده و بیشتر می‌پسندند و عده‌ای ائمه را به قتل رسانده وعده‌ای تلاش کردند آنان را بکشند و می‌خواهند به صورت حکومتی جبری و وارثتی باشد واختیار خداوند در این امر و انتخاب ائمه و اولیای امر توسط خدا را رد می‌کنند - رافضين اختيار الله - کسانی که خداوند فرمان داده است بعد از خداوند ورسولش از آنان اطاعت شود و نافرمانی دربرابر آنان نافرمانی در برابر خداوند ورسولش-صلی الله علیه وآله و سلم-است.
واما مقصود از فرموده خداوند تعالی: {صَفْحًا} مدت دورشدن است که برابر هزار سال است. چون الصفح یعنی انگشتان دست راست و چپ که وقتی درکنار هم قرار می‌گیرند؛ می‌توان با آن مشتی خاک یا گندم یا آرد و... با آنها برداشت. خداوند ده انگشت را رمز ده تا صد سال یعنی هزار سال بر اساس محاسبات ما قرار داده است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ ﴿٥﴾}
  صدق الله العظيم [السجدة].
{امر را از آسمان به سوی زمین نازل می‌کند و سپس در روزی که مقدار آن هزار سال از سالهایی است که شما می‌شمرید بسوی او بالا می‌رود}
و اما{الْأَمْرَ}، این بیان حق قرآن است که با وحی تفهیمی به قلب ائمه در زمین نازل می‌شود و سپس به سوی خدا عروج می‌کند که مقصود روح امام یازدهم است که به سوی پروردگارش می‌رود؛ در روزی که مدت آن به اندازه هزار سالی که شما محاسبه می‌کنید؛ و این فترت و مدت زمانی است که علم از مردم گرفته و قطع شده تا روزی که دوباره بعد از هزار سال -بر اساس محاسبات شما- به سوی زمین نازل گردد و این براساس تقویم ۲۴ ساعته ماست و از روزی که خداوند روح امام یازدهم را بالا برد تا روزی که امام دوازدهم مهدی منتظر را برمی‌انگیزد هزار سال زمینی طول می‌کشد و این معادل یک سال بر اساس تقویم فلکی خورشید- حساب زمان در خورشید- و هزار سال براساس محاسبات ایام ۲۴ ساعته ما است.
ولی بر اساس تقویم و محاسبات زمانی در زمین مفروشه؛ بیان فرق می‌کند و مدت زمان بین اولین خلیفه بشر آدم تا آخرین خلیفه از خلفای خداوند مهدی منتظر است که بعد از گذشت هزار سال براساس محاسبه ایام در زمین مفروشه است.اسرار حساب در کتاب براساس جرم آسمانی فرق می‌کنند. برای مثال فرموده خداوند تعالی:
{يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ ﴿٥﴾} صدق الله العظيم
{امر را از آسمان به سوی زمین نازل می‌کند و سپس در روزی که مقدار آن هزار سال از سالهایی است که شما می‌شمرید بسوی او بالا می‌رود}
بیان این آیه منحصر به حرکت یک جرم آسمانی نیست. اگرآن را با حساب زمان در زمین مفروشه تطبیق دهیم؛ فاصله زمانی بین اولین خلیفه خداوند آدم تا آخرین خلیفه مهدی منتظر را به ما خواهد داد و اگر هزار سال را با حساب زمان در ماه تطبیق دهیم؛ راز دیگری را به ما می‌دهد و اگر با حساب زمان در خورشید تطبیق دهیم؛ باز راز دیگری را به ما می‌دهد. خداوند آیات مربوط به محاسبات-زمانی- را منحصر به یک جرم آسمانی نکرده است و هر جرمی حسابی جدا دارد؛ هم خورشید هم ماه و یا سیاره سقر....
به هر صورت؛ نمی‌خواهم اسرار حساب در کتاب که حول دوران اجرام آسمانی است را موشکافی کرده و در آنها خوض کنم تا دنبال موعد نزول عذاب نگردید و منتظر نشوید تا سیاره سقر -که با نام سیاره دهم می‌شناسید- را ببینید و بعد مهدی منتظر را تصدیق کنید. موعد آمدن سیاره‌ای که با نام سیاره دهم می‌شناسید نزدیک شده است و بشریت هم چنان از ذکرشان-قرآن عظیم- روگردان هستند و خواهند دانست بازگشت‌شان به کجاست[اشاره به آیه کریمه سوره الشعراء: ....وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ ﴿٢٢٧﴾] 
 این ذکرمحفوظ از تحریف بیش از ۱۴۰۰ سال قبل از برانگیخته شدن مهدی منتظردر دست آنان است و از ان پیروی نمی‌کنند و تمام بشریت از این کتاب باخبر شده‌اند و پیرو آن نشدند و هم چنان نسبت به آن شک دارند تا خداوند با عذابی که از سیاره عذاب نازل می‌شود گرفتارشان کند...وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..أخوكم الإمام ناصر محمد اليماني.
๑•ิ.•ั๑๑•ิ.•ั๑ ✿ ๑•ิ.•ั๑ ๑•ิ.•ั๑